مختصري از خوشنويسي
یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:خوشنويسي ,معلي ,خطوط, گرافيك,هنرها ترسيمي,خوشنویسی به معنی زیبانویسی یا نوشتن همراه با خلق زیبایی است. گاهی درک خوشنویسی به عنوان یک هنر مشکل است. به نظر میرسد برای درک و لذت بردن از تجربه بصری خوشنویسی باید بدانیم خوشنویس افزون بر نگارش یک متن، سعی داشته اثری هنری با ارزشهای زیبایی شناختی خلق کند. از این رو خوشنویسی با نگارش سادهٔ مطالب و حتا طراحی حروف و صفحه آرایی متفاوت است. همچنین از آنجایی که این هنر جنبههایی از سنت را در دل خود دارد باید آن را تا حدی از تایپوگرافی که مبتنی بر ارزشهای گرافیکی مدرن و کارهای چاپی است متمایز کرد. خوشنویسی تقریبا در تمام فرهنگها به چشم میخورد اما در مشرق زمین و بهویژه در سرزمینهای اسلامی و ایران در قله هنرهای بصری واقع است. خوشنویسی اسلامی و بیش از آن خوشنویسی ایرانی تعادلی است حیرتانگیز میان تمامی اجزا و عناصر تشکیل دهندهٔ آن. تعادل میان مفید و مورد مصرف بودن از یک سو و پویایی و تغییر شکل یابندگی آن از سوی دیگر؛ تعادل میان قالب و محتوا که با آراستگی و ملایمت تام و تمام میتواند شکل مناسب را برای معانی مختلف فراهم آورد.
اگر در نظر داشته باشیم که خوشنویسی اسلامی و ایرانی براساس قالبها و قواعد و نظامهای بسیار مشخصی شکل میگیرد و هر یک از حروف قلمهای مختلف از نظام شکلی خاص، و تا حدود زیادی غیرقابل تغییر، برخوردارند. آنگاه درمییابیم که ایجاد قلمهای تازه و یا شیوههای شخصی خوشنویسان بر مبنای چه ابداع و رعایت حیرتانگیزی پدیدار میشود. در خوشنویسی اندازه هر حرف و نسبت آن با سایر حروف با دقت بسیار بالایی معین شدهاست و هر حرف به صورت یک «مدول» ثابت درمیآید که تخطی از آن بهمنزله نادیده گرفتن توافقی چندصدساله است که همیشه میان خوشنویس و مخاطب برقرار بوده و با رضایت طرفین حاصل میآمدهاست. حتی ترتیب شکل کلمات نیز براساس مبانی مشخصی تعیین میشده که در «رسمالخط»ها و «آدابالمشق»ها از جانب اساتید بزرگ تنظیم و ارائه شدهاست. قرارگیری کلمات نیز- یعنی «کرسی»- هر سطر هر چند نه به صورت کاملاً پیشبینی و تکلیف شده - که ناممکن بودهاست - اما بهشکل «سلیقه مطلوب» زمینه زیبایی شناختی پیشنهادی خاص خود را دارا بودهاست.
خوشنویسی در کشورهای مختلف
هرچند خوشنویسی در مشرق زمین اهمیت و توسعه کاملی یافتهاست اما اشکالی از آن را در کلیه فرهنگها میتوان یافت. واژهٔ خوشنویسی یا Calligraphy از قرن پانزدهم میلادی وارد دایرهٔ لغات فرهنگهای لاتینی شد و تنها پس از قرن نوزدهم به عنوان یک اصطلاح شناخته شده مطرح گشت، اما از دیر باز بهویژه در کشورهای خاور دور و کشورهای اسلامی ازجمله ایران، خوشنویسی به عنوان هنری شاخص مطرح بودهاست.
دراروپا اگرچه از دیرزمان دولت و کلیسا به زیبانویسی توجه نشان میدادند( مانند کتیبههای رومی و یا برخی نسخههای خطی انجیل) خوشنویسی در اروپا یک هنر فرعی و وابسته به کتابخانهها و محافل طلاب بود.
خوشنویسی چینی از کیفیت انتزاعی و تصویری خاصی برخوردار است که بیان اندیشه و احساس را ممکن میسازد و از این رو با نقاشی قرابت دارد. در کشورهایی مانند ژاپن و کره نیز تاحدی وضع به همین صورت بود. به طور کلی در خاور دور هنر خوشنویسی هرچند بیشتر نزد کاهنان و متولیان امور مذهبی رواج داشت اما در کنار نقاشی رشد شگرفی کرد.
پیدایش خط
از بررسی کشفیات و آثار مربوط به گذشتگان که به وسیله مستشرقان و باستانشناسان جهان انجام یافته چنین برمیآید که بشر پس از مدتی روابط کامل تری با همنوعان خود برقرارکرد برایش تبادل مقاصد و افکار دشوارتر گردید و در اثر شدت احتیاج بتدریج بوسیله صداها و اقوال با علائمی که بین خود آنها قرار داده شد تبادل افکار میکردند و چون عده این اجتماعات کوچک زیاد شد احساس کردند که اقتضا دارد ارتباطی بین آنان برقرار شود و از یکدیگر استمداد کنند تا بتوانند از زندگی بهتر و کاملتری بهرهمند شوند و چون هر دستهای در ناحیهای بسر میبردند و تبادل مقاصد و افکار دشوار بود در ابتدای امر اینطور اندیشیدند که بوسیله قاصدی مرام و مقصود خود را بدیگران اعلام دارند ولی این موضوع در اثر دوری راه و کثرت اجتماعات بعد از چندی که عمل کردند دشوار شد و تحصیل آن همه پیک مقدور نبود. گروهی از این جماعات اینطور صواب دیدند که به وسیله حجار یا نقار بر تختههای سنگ و یا گل پخته صورت مطالب خود را نقش کنند و چندین تخته سنگ و یا گل پخته که رسم شده بوسیله یک پیک برای جماعات گوناگون فرستاده شود تا از مطالب آنها آگاه شده بکار بندند. پس از بررسی زیاد برای فهماندن مقصود این طور تصمیم گرفته شد که مثلاً برای اینکه: دشمن در راه است چند نفر چوب به دست رسم و راهی که به محل جماعت متصل میگردد رسم نمایند و برای جماعات دیگر بفرستند- این ترتیب گذشته از اینکه فهم آن چندان آسان نبود چه بسا اتفاق میافتاد که بایستی صاحب آن تخته سنگ و یا گل پخته شخصاً برود و مقصود را برای دسته دیگر بیان کند اصولاً خیلی مفصل میشد و برای بیان مطلب جزئی مدتها وقت صرف میشد تا اینکه سنگ تراش تخته سنگی را بتراشد، یا سفالپز تخته گلی را بپزد و مطالب را روی آن رسم کنند- این بود که بعد از دقت بیشتری مصمم شدند تمام اشکال را رسم نکنند بلکه سر هر صورتی را نقش کنند که مطالب فهمیده شود- مثلاً بجای اینکه برای نمایاندن شبستان یک ستاره و یک قوس تصویر کنند فقط بتصویر ستاره اکتفا کردند. مدتی هم این رویه معمول بود و به طور کلی در برخی از نقاط جهان این خط که خط تصویری بود رایج گردید منتهی هر دسته و جماعتی به طرز خاص مینوشتند- بعد متفکرین مصری به این نکته رسیدند که برای شتر فقط سر شتر و برای بیان گاو سر گاو را و مختصر آن را ترسیم کنند و به همین ترتیب عمل کردند.
پیدایش خط فارسی
بل از اسلام خطوط مختلفی از جمله میخی و پهلوی و اوستایی در ایران متداول بودهاست اما با ظهور دین اسلام نیاکان ما الفبا و خطوط اسلامی را پذیرا شدند. تاریخ شکل گیری خط عربی و نحوهٔ نگارش آن چندان به پیش از اسلام بر نمیگردد و تقریبا همزمان با گسترش اسلام و در سالهای اولیه فتوحات اسلامی شکل گرفت. هرچند ایرانیان خط کنونی خود را از عربها وام گرفتهاند، با این حال در تکامل این خط و در تبدیل آن به هنر خوشنویسی نقش عمدهای داشتهاند. ایجاد نقطه و اِعراب در خط عربی را بهفردی بنام ابواسعد دؤلی الفارس و در قرن اول هجری نسب
مصاحبه با استاد حمید عجمی
یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:استاد حمید عجمی,خوشنویسی ,خط معلی,
عکس فوق:اثر استاد حمید عجمی
میان خوش نویسی و نیایش چه رابطه ای بر قرار است؟
نیایش به دو یا چند صورت تجلی پیدا می کند.یکی ازصورت های نیایش لفظی است که بیش تردرادعیه وعنوان کردن دعاهای مختلف وبه نوعی مناجات به حضرت حق یا با یک بزرگی ازآن یاد می شود. یک وقت نیایش زبان قلب است . بدون این که انسان تکلم کند،قلب نیایش می کند.یک وقت نیایش،نیایشی است که به اعضا وجوارح برمی گردد وانسان درواقع با اعضا وجوارح نیایش می کند. واگر بخواهیم مثال بزنم مثل این که انسان بزرگی را رؤیت کند ودحضوراین بزرگ به ادب مرتب بنشیندوسعی کند با جسم وفیزیک حرمت آن بزرگ را حفظ کند و این هم در واقع یک نوع نیایش وپرستش و احترام است .حتی با اعضا و جوارح سعی می کند که خودش را دچار نیایش کند و خواست قلبی اش را ابراز کند . مثلاً وقتی انسان دست ها را قنوت نگه می دارد حتی اگر قلبش تکلم وزبان کلامی تکلم نکند ازجهت صوری دستش قالبی به خود می گیرد یقیناً مخاطبی که دارد این ماجرا را نظاره می کندمتوجه این معنی می کند که این آدم درحال نیایش است. ما در خوش نویسی هم در واقع درگیر این نیایش هستیم.آن شعر معروف که می گوید:((گفت مشق نام لیلی می کنم / خاطر خود را تسلی می کنم .)) بر این اساس وقتی که مجنون مشق نام لیلی می کند یقیناً دارد با لیلی نرد عشق می بازد وهر کس که با معشوق خودش درگیر این تکلم روحانی شود به یقین که با او در نیایش به سرمی برد.ما خوش نویسان هم با تکرار حروف و این که باباطن زیبایی از آن برسیم به یقین درگیر نیایش هستیم.این نیایش براساس همان تسلی خاطرواین که خوش نویس درواقع با کلمات مکتوب نیایش می کندبه در گاه آن بزرگی که در مقابلش نشسته .
تعهد اجتماعی چه نقش وجای گاهی درخوش نویسی یا هنرمعاصردارد؟
ببینید،هنر شرق واساساً هنراگر که باطن حقیقی خودش رجوع کندازمتن جامعه و مردم برمی خیزد.هنری که ازجامعه خیزش داشته باشد و رشد کند وخودش را مدیون و مرهون جامعه می داند.این هنربه هیچ وجه درفعالیت های اجتماعی یا تعهدات اجتماعی شانه خالی نمی کند وهمیشه پا به پای مردم ودوش به دوش دل مردم گام بر می دارد.اگرشما هنرمندی را یافتید که ازجامعه اش بریده شده بود و دیگربه تعهدات اجتماعی خودش چه از حیث اخلاقی،چه ازحیث رسیدگی به امور وچه ازحیث این انسان ها را باید تکمیل وتلطیف کرد و به طرف آن جای حقیقی شان برد.اگر دیدید که هنری این جا شانه خالی کرد واز مردم برید یقین کنیدآن هنر وتعریف آن،یک مرور ویک برگشت دوباره این ماجرا از سر تجزیه و تحلیل کرد . و اگر نه وجوع ما به ذات هنر و حقیقت هنر باشد هیچ هنری از تعهد اجتماعی خالی نیست مضافاً این که احیاسات خود هنر برای ایجاد تعهد اجتماعی ایجاد شده و یکی ار ابزار بسیار گران قدری ست در عالم که ما می توانیم انسان ها را به تعهد اجتماعی شان متذکر بشویم .
هنرمندان معاصرباچه مشکلاتی روبه روهستند؟
قبل ازهمه سیاست گذاران فرهنگی و کارفرمایان وکسانی که برای مملکت ما تصمیم گیری می کنند،در رشد وشکوفایی هنراهمیت خیلی زیادی دارند.من منکراین نمی شوم که سرمایه وپول در رشد هنربتواند مؤثرباشد اما مطلب مهم تری که ذهنم را مشغول می کند آن است که باید به هنروهنرمندان و رشد هنرعنایت داشت.عنایت یکی ازمقولاتی است که اگرما به آن پردازیم آن اتفاق ویژه ای که می خواهیم ایجاد کنیم،ایجاد نمی شود.بنابراین باید توجه داشت که در مملکت ما بزرگانی که به سر می برند،باید عنایت ویژه ای به هنر داشت باشند و به هنرمندان احترام ویژه گسیل بدارند.اگراین اتفاق نیفتد ما به نتیجه ی قطعی نمی رسیم.اما ازحیث دیگرمتأسفانه نه ما دراین دوران،هنرمندان را که می بینم همه درمحاق به سرمی برند ومهجورند.برای آن که عنایت ویژه ای [ به آنها ] نیست. درمملکت ماهنربه عنوان یک عمل فرمایشی به آن نگاه می شود و بیشترنظرشان این است که ما بتوانیم خودمان را به صورت های مختلف معرفی کنیم.درحالی که هنرمشرق زمین وهنرایران خصوصاً هنری است که با زندگی جاری مردم ارتباط دارد ومردم دریای بیکران این هنرمند تنها مستغرقند بلکه مشق تمنامی کنند.ازاین حیث مسوولین باید به این ماجرا بپردازند وعنایت ویژه داشته باشد ولی اگر با این شیوه جلو برویم متأسفانه اصلاً به این اهداف دست پیدا نکرد و نخواهیم کرد.
نظرتان درباره ی خوش نویسی کامپیوتری چیست ؟
زمانی که کامپیوترآمد وخوش نویسی کامپیوترآغاز شد،به زعم ما خوشنویسی سنتی وخوش نویسان سنتی ما یک نفس عمیق کشیدند.برای این که قبلاً کارهایی که ارزش نگارش به این معنا نداشت وارزش این را نداشت که وقت خوش نویسان گران قدر را بگیرد.رجوع می شد به این خوش نویسان و این ها مجبور بودند که از کارهای بازار گرفته تا کارهای تابلو سازی به این گونه کارها پردازند.از زمانی که کامپیوتر آمد،الحمد الله کارهای بسیارساده وسبک به صورت کامپیوتر انجام می شود واگر خوش نویسی به طرف هنر خوش نویسی حرکت می کند مقصد دارد دراین ماجرا به نتیجه ی قطعی برسد باید به خودهنرخوش نویسی پردازد وبه آن وجه کارهای بازاری نپردازد.درنهایت به نظرم می رسد که از زمانی که کامپیوترآمد وخط نستعلیق کامپیوتری شد،باری از دوش خوش نویسان برداشته شد تا خوش نویسان بتواند به مسیراصلی خود وهنرحقیقی شان خوب بپردازد.[خوش نویسی کامپیوتری]نه تنها برای ما مشکلی ایجاد نکردبلکه باری را از دوش ما برداشت .
اما شادابی ولطافتی که در روح خط زنده وجود دارد، دیگردر این نوع خط وجود نخواهدداشت.
خوب یقیناً این طور است .خط زنده کاتبش همراهش است و آن تجلی معرفتی در درونش هست.منتهی اگرما خواستیم تابلویی برای در ورودی سالن آمفی تاتریا جایی دیگر درست کنیم آن جا جایی برای برداشت معرفتی و عرفانی نیست.آن جا رابا خط های مختلف وبا کامپیوترمی توان طراحی وایجاد کرد ومردم که برای خریدن یا دیدن آمده اند یقیناً موقغیت آن را ندارند که ازآن خط برداشت عرفانی و معرفتی نمایند.این که خط کامپیوتری برای آن جا کفایت می کند.یعنی آن ظاهری که ماازآن توقع داریم ایجاد می کندوحداقل سنت خودمان آراسته می شویم برای این ما نمایش گاه داشته باشیم وهنر خود را عرضه کنیم به یقین خط خوش نویس باید توسط دست کاتب صورت بگیرد و آن جا خط کامپیوتری به هیچ وجه ارزش نخواهد داشت .
رابطه ی میان خط معلی و استاد عجمی را چگونه ترسیم می کنید؟
رابطه ی خط معلی با من مقوله ای است که دیگرازچنبره ی رابطه خارج شده .یعنی ما به یک وحدت رسیده ایم.در واقع می گفت که((نگاریمنی متوجه شدم که بالاخره من توام یا تومنی))واین ماجرا این گونه است که خط معلی یک پیوند خاصی با وجود من دارد و خودم معلی شدم ومعلی خوش نویس شده.یعنی هیچ فاصله ای بین ما نیست اگر چه امروز معلی به نام من پیوند خورد،ولی در نهایت مرهون عنایت ویژه ی حضرت بقیه الله (عج )درعصرحاضروحضرت امیر(ع) دراول وآغاز این حرکت ولایی بوده ومی دانید که خوش نویسی سنتیِ ما همه به وجود مبارک حضرت مولا برمی گردد.
استاد آیت اله نجومی از نگاه شما؟جای گاه من جای گاهی است که دون شخصیت جناب آقای آیت اله نجومی است. پس بنابراین درخصوص شخصیت ایشان من نمی توانم نظربدهم اما کسی که نمی تواند نظر بدهد استغراق را ازاونگرفته اند ومن در باطن بسیار پاکیزه ی ایشان مستغفرم.هروقت به خطه ی کرمانشاه وارد می شدم برخودم واجب می دانم که به دست بوسی ایشان بروم و به عنوان یک بزرگ ازحیث تقوا و از حیث این که ایشان کاتبند و حرمت و مقام کاتب برما واجب است.آقای نجومی نه تنها ذخیره ی کرمانشاه،بل که یکی ازذخایرمملکت ما هستند.مضافاً این که ایشان زنده واحیا کننده باطن خوش نویسی سنتی هم هستند. یعنی حتی در رجوع به ظاهرایشان و باطن شان ومنش ایشان،باطن خوش نویسی اسلامی برما منکشف می شود.ما نه تنها به وجود ایشان افتخار می کنیم بلکه ازخداوند بزرگ مسالت داریم که در واقع ایشان را تن درست بدارد وما را در زیرسایه وعنایات ویژه ی ایشان که از سلاله ی سادات هستند درکارمان موفق بکند.من یقین دارم همه ی خوش نویسان این دیارهمگی به نوعی مرهون عنایات ویژه وبزرگی ایشان هستند. حتی مردم عزیز کرمانشاه ازوجود ایشان خیلی بهره می برند وآقای نجومی درواقع یک ذخیره نیست برای کرمانشاه؛یک ملت است برای کشور .
حرف پایانی استاد عجمی در این مصاحبه؟
اگر کسی درقلمروهنرهای سنتی یا هنرهای اقلیم خودش بخواهد گام برداردیقیناً بایدخودش را محدود کند ومحدودیت های بیش تری نسبت به بعضی از دوستان داشته باشدو سعی کنند سربه سجده ی حق داشته باشند وبا خداوند خودشان راز و نیاز کنند تا آن اتفاق ویژه ای که می خواهنددرهنرشان ان شاالله به وجود بیاید.نکته ی دیگر این که به خودشان ایمان داشته باشندوسعی کنند که خودشان را جدی بگیرند که ابلیس یکی ازروزنه هایی که ما را ازراه به در می کند عدم اعتماد به نفس است و اگر خوش نويسان سعی کنند به خودشان اعتماد کنند خداوند همیشه در تجلیاتش را بر آنها می گشاید.
انواع خطوط
یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:انواع خط,هنرهای ترسیمی ,خوشنویسی,خطوط باستان
الف: خط چینى
ب: خط میخى
ج: خط هیروگلیف مصری
د: هیروکلیف هیتیتى
تاریخ خط در ایران
ورود اسلام به ایران و تحول خط
خطوط اصلی و متداول عصر حاضر در ایران
1- كوفي
2- خط محقق
3- خط ريحان
4- خط ثلث
5- خط نسخ
6- خط تعليق
7- خط دیوانی
8- خط رقعه
9- خط نستعلیق
10- خط شکستۀ نستعلیق
تحول و نوآوري در دنياي معاصر
الف ـ دوره اول ـ قاجاريه ـ (دوره نوآوري در جامعه سنتي )